خاطرات عجیب مامانی از درگیری با قطبی

خاطرات عجیب مامانی از درگیری با قطبی

خبرگزاری فوتبالی- بازیکن پرسپولیس در دوران سرمربیگری افشین قطبی حرفهای قابل توجهی درباره این مربی زده است.

به گزارش فوتبالی، محمدرضا مامانی در بخشی از گفتگویش با خبرگزاری ایرنا درباره قطبی گفته:" او یک هنرپیشه واقعی بود و شخصیتی که جلوی دوربین نشان می‌داد با شخصیت واقعی‌اش فرسنگ‌ها فاصله داشت. او فارسی را به طور کامل بلد بود اما جلوی دوربین به صورت دست و پا شکسته حرف می‌زد، وقتی محمود خوردبین بیمار شد و دوست حبیب کاشانی مدیرعامل وقت پرسپولیس سرپرستی تیم را بر عهده گرفت به او یاد داد جلوی دوربین فارسی را با لکنت حرف بزند، پرچم پرسپولیس را ببوسد، از قلب شیر حرف بزند تا نزد هواداران محبوب شود، شاید باور نکنید اما ما دشنام‌هایی را از زبان قطبی شنیده بودیم که باورکردنی نیست."

اگر دوست دارید بدانید دلیل اختلاف مامانی و قطبی چه بوده ادامه صحبتهای هافبک سابق پرسپولیس را بخوانید:" قطبی می‌گفت من، شیث‌ رضایی و علی‌رضا واحدی نیکبخت در باند مرزبان و حمید استیلی هستیم. در پرسپولیس باندی وجود نداشت و تمام این حرف‌ها زاییده تخیلات وی بود. یکبار به من گفت اگر در باند مرزبان و استیلی نباشی همه بازی‌ها را فیکس بازی می‌کنی و وقتی به تیم ملی رفتم حتما تو را دعوت خواهم کرد تا در آنجا هم فیکس بازی کنی. جواب دادم در هیچ باندی نیستم و تمام هدفم موفقیت و سربلندی پرسپولیس است. او توقع داشت من حتی با این ۲ نفر سلام و علیک هم نکنم."

تشکیل باند تنها اتهام قطبی به مامانی نبوده و او لقب دیگری هم برای بازیکنش در نظر گرفته بود:" وقتی در حال تمرین بودیم افشین قطبی بارها و بارها نزدیک من می‌شد و می‌گفت چطوری رییس مافیا؟ رییس مافیا چه کار می‌کنی؟ به او گفتم اگر فکر می‌کنی من رییس مافیا هستم زیاد سر به سر من نگذار، ادامه دادم اگر من صبح با لیدرها املت می‌خورم و با بازیکنان رابطه خوب و نزدیکی دارم به خاطر رفتارم است."

دعواهای قطبی و مامانی به همین چند مورد ختم نشده:" یکبار هم در رختکن دعوایمان شد. گفت می‌دانی بازیکنان بزرگتری در فوتبال ایران هستند که سزاوار حضور در پرسپولیس هستند؟ من هم جواب دادم بله به خوبی از این مساله باخبر هستم اما شما هم بدان مربیان بسیار بزرگتری از افشین قطبی هستند که لیاقت نشستن روی نیمکت پرسپولیس را دارند. این جمله را بر زبان آوردم او حسابی عصبانی شد و حرف‌های رکیکی زد که ساکت نماندم و جوابش را دادم.با فریاد در رختکن پرسپولیس گفتم ما بازیکنان در زمین می‌دویم و عرق می‌ریزیم و جان می‌کنیم و تو آن وقت خودت را امپراتور می‌دانی؟ نه آقا از این خبرها نیست تو سرجوخه هم نیستی"

1984