پایگاه خبری فوتبالی- همکاری دو ماهه استقلال با دومین مربی خارجی فصلش، با کمترین راندمان ممکن با چیزی شبیه به فاجعه، به یک نقطه سیاه در تاریخ آبیها بدل شد.
به گزارش فوتبالی، با رفتن موسیمانه، در بهمن ماه سال گذشته، آبی ها به ناچار به سراغ تکراری ترین پروژه این فصل خود رفتند. "انتخاب مربی جدید"
پروژه تا جای ممکن، فرسایشی شد و در حالی که بازی اسم و فامیل مدیران استقلال روی نام ماتزاری در برهه ای وارد فاز جدی شده بود، پس از کش و قوسهای فراوان، ماتزاری نیامد تا پلن B علی نظری جویباری و همکارانش، استخدام میودراگ بوژوویچ باشد.
این مربی، یکی دو روز قبل از توافق با مدیران استقلال تهران، از همنام خوزستانی آنها جدا شده بود و حضور ناگهانیاش در استقلال، عجیب به نظر میرسید.
در یک طرف هواداران استقلال قرار داشتند که هنوز برای این انتقال توجیه نشده بودند و نمیدانستند با کدام متر و معیار، نام بوژوو از گوی خارج شده است و در سوی دیگر، مدیران استقلال بودند که در رویاهایشان میخواستند از پلن b خود، یک برانکوی جدید بسازند.
در تعریف نظری جویباری از بوژوویچ، او مربی با دانشی بود که شناخت کاملی از فوتبال ایران داشت اما در زمین فوتبال، او هیچ شباهتی به این تصویر رویایی نداشت.
بوژوویچ در ۹ بازی هرگز نتوانست حتی یک برد را جشن بگیرد. استقلالِ او، در ۸۱۰ دقیقه تنها ۱۶ دقیقه توانست از حریفش جلو بیفتد. او هرگز نتوانست به یک سیستم واحد برسد و دائما بین سیستم سه دفاعه و چهار دفاعه سوئیچ میکرد.
در تیم او نه خبری از خط دفاعی مستحکم بود و نه خط حملهای زهردار. در کل از بار هجومی تنها سانتر مانده بود و مجموعه تاکتیکهای متنوع کاملا تهی شده بود. مسیر افت مهرهها، شیب تندتری گرفت و تیم به کل با مصدر "بردن" بیگانه شد.
او فارغ از مسائل فنی، در رختکن هم شباهتی به یک مربی تراز اول که قرار است خود نامش به یک برند تبدیل شود، نداشت و حاشیه از هر کنج رختکن بیرون میزد.
او نه برانکو شد و نه حتی ساپینتو!
مهرهای که بیش از هر چیزی، ضعف از هر بعد فنی و شخصیتیاش بیرون میزند. نه شبیه آنهایی که به کسی نمیباختند شد و نه شباهتی به آنهایی که پی در پی میبردند، داشت. البته که میودراگ کمترین تقصیر را در تضاد بین آنچه که بود و آنچه که از او انتظار میرفت باشد، داشت.
نوک پیکان اتهام بی تردید به سمت شخص یا اشخاصی است که بدون آن که به چهارچوب روشنی مقید باشند و تصمیمات خود را با حداکثر وسواس، تفکر و آیندهنگری بگیرند، باری به هر جهت پیش میروند. گویی که اوضاع استقلال این وسط، کمترین اهمیت ممکن را دارد.
گزارش از تینا نجفی