پایگاه خبری فوتبالی- مشاور مدیرعامل باشگاه استقلال با حضور در ایران فصل جدیدی را در دنیای فوتبال خود تجربه خواهد کرد. او در گفتگویی که پیش از این انجام داده تاکید کرده است که مدیریت بیرون زمین اهمیت زیادی دارد.
به گزارش فوتبالی، کلارنس سیدورف پیشکسوت فوتبال هلند، امروز دوشنبه ۱۳ خرداد بهطور رسمی قراردادش را به عنوان مشاور مدیرعامل باشگاه استقلال تهران امضا میکند و فعالیت خود را در این باشگاه پرطرفدار آغاز خواهد کرد. حضور او آغاز فصل تازهای از دوران مدیریتیاش در فوتبال ایران خواهد بود.
با ورود این چهره سرشناس فوتبال اروپا، هواداران استقلال امیدوارند روند انتخاب سرمربی و جذب بازیکنان خارجی هر چه سریعتر سامان بگیرد و شرایط تیم برای فصل آینده بهبود یابد. سیدورف پس از اعلام بازنشستگی از دنیای بازیکنی، در سال ۲۰۱۴ رسماً وارد فضای مربیگری شد و تاکنون هدایت تیمهای آث میلان، شنژن، دیپرتیوو لاکرونیا و کامرون را بر عهده داشته است.
او در سال ۲۰۱۹ مصاحبهای را با نشریه گاردین در رابطه با ورودش به دنیای مربیگری انجام داده است.
سیدورف در ابتدای صحبتهایش گفت: شروع کردن از بالاترین سطح برای من طبیعی بود. بالاترین سطح فوتبال همان محیطی است که من بهتر از هر چیز دیگری آن را میشناسم. نه فوتبال پایه، بلکه سطح اول. انتخاب یک باشگاه مهم مثل میلان برای اولین تجربه مربیگری میتواند کاملاً طبیعی به نظر برسد. اگر مهارت و اعتماد به نفس داشته باشید، احساس آمادگی میکنید.
او ادامه داد: وقتی در سال ۲۰۱۴ از رئیس باشگاه میلان تماس گرفتم، احساس میکردم همه این ویژگیها را دارم. این نقشی بود که از زمانی که دو سال قبل از آن از میلان به عنوان بازیکن جدا شده بودم، برایش آماده میشدم. من قصد داشتم به برزیل بروم و بازی کنم، اما پیش از رفتنم با رئیس باشگاه صحبتی داشتم که یک روز به عنوان مربی بازگردم. او گفت: «خودت را آماده کن.» هیچکس فکر نمیکرد بازگشتم به میلان اینقدر زود باشد.
سیدورف افزود: کنجکاوی من درباره شغل مربیگری همیشه وجود داشت. در سالهای اول بازیکنیام در آژاکس، بارها با لوئیس فنخال صحبت میکردم و شیوه کار او را از نزدیک میدیدم. بعدها که دورههای مربیگری را شروع کردم، متوجه شدم که با جزئیات دقیق میتوانم یادآوری کنم هر مربی چگونه کار میکرد. چه آن موقع میدانستم یا نه، همیشه علاقهمند بودم. به عنوان بازیکن، همیشه به عنوان مربی در زمین شناخته میشدم. بخشی از این موضوع به همکاری نزدیک من با مربیان مربوط میشد و فکر میکنم این هم بخشی از شخصیت من بود.
بازیکن سابق میلان تصریح کرد: من همیشه ویژگیهای رهبری و علاقه به جنبههای تاکتیکی بازی را داشتم. اما همچنین به آدمهای اطرافم، یعنی بازیکنان، اهمیت میدادم. اغلب اوقات باید اختلافات حل شود یا مسائل شخصی حمایت شود. در بیش از ۲۰ سال بازی، بیشتر این گفتگوها و لحظات حل مسائل را تجربه کردهام. به عنوان مربی، چارهای ندارید جز اینکه با این مسائل مواجه شوید. اگر این کار را نکنید، ممکن است مشکلات بزرگتری ایجاد شود. همیشه معتقد بودهام که مدیریت این مسائل خارج از زمین به اندازه کاری که روی زمین انجام میدهید، اهمیت دارد. سالهای پایانی دوران بازیام را در بوتافوگو برزیل گذراندم و نقش کمکی کنار سرمربی اوسوالدو دی اولیویرا به من فرصت داد تا برای آینده آماده شوم. من از سنین کم، افتخار زندگی کردن در فوتبال سراسر جهان را داشتهام. این تجربیات ارزشمند هستند.
او افزود: زندگی کردن در محیطهای مختلف به من این توانایی را داده که خودم را تطبیق دهم و چیزهایی را که نمیدانم بهتر بفهمم. من فرصت همکاری نزدیک با کادر مربیگری را هم داشتم، همچنین با تیمهای زیر ۱۶ و زیر ۱۷ سال کار کردم که باعث شد بتوانم بخش عملی دورههای مربیگریام را کامل کنم. سخت بود اما متعهد بودم چون میدانستم مرا به جایی خواهد رساند.
سیدورف خاطرنشان کرد: وقتی رئیس باشگاه میلان (برلوسکونی) تماس گرفت و درخواست کمک کرد، قبول کردن آن برایم طبیعی بود؛ میتوانستم چند سال دیگر بازی کنم و تجربههای بیشتری کسب کنم، اما میدانستم تیم در چه شرایطی است، بنابراین دوران بازیام را تمام کردم و به میلان کمک کردم. وقتی درباره تجربه صحبت میکنیم، اغلب به تعداد بازیهایی که مربی کرده یا ساعتهایی که صرف مربیگری شده نگاه میکنیم. اما داشتن ایدههای واضح درباره آنچه میخواهید، نحوه بازی کردن و نحوه مدیریت، تضمینی نیست که حتی بعد از ۱۰ سال داشته باشید. افرادی هستند که بعد از ۵ یا ۶ سال مربیگری میگویند: «الان گیجترم از وقتی که شروع کردم.» اگر کسی استعداد و ایده دارد، باید به او فرصت بدهید و بعد قضاوت کنید. این فقط درباره فوتبال نیست، درباره زندگی به طور کلی هم همین است.
او در رابطه با حضورش در تیم میلان گفت: وقتی به میلان آمدم، احساس گمراهی نداشتم. ایده بسیار روشنی درباره نحوه انجام کارها داشتم. حتی وقتی دورهها را میگذراندم، همیشه شفاف بودم که چگونه تیمی منسجم بسازم، روی بازیکنان به صورت فردی کار کنم، با افراد باشگاه همکاری کنم و فشارها را مدیریت کنم. من همه اینها را تجربه کرده بودم. به همین دلیل بود که وقتی بازیکنانی را که قبلاً با آنها بازی کرده بودم مربیگری کردم مثل کاکا، کریستین آبیاتی و دانیا له بونرا اصلاً احساس سختی نکردم. کسی مثل کاکا فقط بازیکنم نبود، دوست صمیمی من هم بود. اما مربیگریشان برای من آسان بود، چون رویکرد من با بازیکنان این است که ابتدا آنها انساناند، بعد بازیکن. این رویکرد خیلی چیزها را حل میکند. من نیاز ندارم بگویم که مربی هستم و تصمیمها با من است. و آنها هم لازم ندارند بگویند که بازی میکنند و تفاوت را ایجاد میکنند. احترام متقابل همه چیز را آسان میکند.
سیدورف ادامه داد: در نهایت، هدایت میلان تجربهای بسیار مثبت بود. بعد از اینکه چهار امتیاز با منطقه سقوط فاصله داشتیم، با همان امتیاز تورینو که به اروپا رفت، تمام کردیم و تنها به خاطر تفاضل گل دو گل از صعود بازماندیم. نه فقط از نظر عددی بلکه از نظر کیفیت بازی، دوران بسیار خوبی بود. تجربه فوقالعادهای بود که توانستم تیم را از وضعیت دشوار خارج کنم و چیز مثبتی برای باشگاه به جا بگذارم.
او در رابطه با حضور در لالیگا اسپانیا توضیح داد: امید داشتم وقتی به دپورتیوو لاکرونیا رفتم، همین کار را انجام دهم، هرچند چالش آنجا سختتر بود. تیم در جایگاه هجدهم لالیگا بود و هفت بازی بدون برد داشت، اعتماد به نفس کاملاً از دست رفته و شرایط روحی و جسمی خراب بود. هفته اول بیشتر مشاهده میکردم و اطلاعات جمعآوری میکردم. بعد از آن، تغییرات را شروع کردم. اولین کاری که کردم، سازماندهی همه چیز بود زمانبندی و نحوه انجام تحلیل ویدئویی، گفتوگوهای فردی با بازیکنان و جلسات گروهی، همه کارهایی که قبلاً انجام شده بود را به شدت تغییر دادم. باید شوکی ایجاد کرد، وگرنه همان روال قبلی ادامه مییافت.
سیدورف افزود: اولین بازی بدشانسی بود. یک بر صفر به رئال بتیس باختیم، اما تیم با شدت فوقالعادهای بازی کرد. بازی دوم هم باخت بک بر صفر به آلاوز بود. اینجاست که وارد مرحله شک میشوید، در آن لحظه بزرگترین کار، حفظ باور آنها بود. حتی اگر میباختیم، روی نکات مثبت تمرکز میکردم. «این پیشرفت است. این فرایندی است که طی میکنیم. فقط مسئله زمان است که نتایج بیایند، اما باید باور داشت.» باید به آدمها انرژی مثبت داد، چون منفی بودن آسان است.
او ادامه داد: ما در نهایت به یک بازی خانگی رسیدیم که باید پیروز میشدیم. ۶ هفته بود که نبرده بودیم. بازیکنان هم انگیزه فوقالعادهای داشتند. وقتی شروع کردیم، خودم هم استرس داشتم. چون حس میکردم هر اتفاقی ممکن است بیفتد، اما روحیه تیمی فوقالعاده بود. با گل اول همه حس کردند که شکست شکستناپذیر ما را شکست. آن لحظه، تیممان شروع کرد به اعتماد به نفس گرفتن. به جای ترس، بازی خودمان را انجام دادیم و احساس کردیم میتوانیم آنچه را که میخواهیم، انجام دهیم. تیم به تدریج خود را پیدا کرد.
بعد از آن، پنج بازی بردیم. این بیشترین برد پیدرپی دپورتیوو لاکرونیا طی ۱۶ سال گذشته بود. ما با تلاش و پشتکار توانستیم در جدول بمانیم. این از سختترین چالشهای زندگی کاری من بود. معتقدم هر مربی باید از همین نقطه شروع کند: اینکه هر شرایطی باشد، برای تیم خود مبارزه کند و به بازیکنان فرصت دهد تا آنچه را که دارند نشان دهند. همچنین با باشگاه کار کند، به چشماندازها احترام بگذارد و به هیچ چیز کمتر از بهترین نتیجه رضایت ندهد. در نهایت، فوتبال برای من چیزی بیشتر از بازی و مربیگری، است.