پایگاه خبری فوتبالی- یک: حرف زدن از مسایل فنی زمانی قابل توجیه است که شما در یک چمن هموار بازی کنید. بازی در چالهچولههای ورزشگاه تختی اصلا بار فنی ندارد و کاملا همه چیز بر مبنای شانس و اقبال خواهد بود. به نظر نگارنده به جای درویش و هاشمیان، باید چمن تختی حیا کند و این فوتبال را رها کند!
دو: در مساله نداشتن زمین، اول وزارت ورزش و بعد باشگاهها مقصر هستند. فدراسیون هم نباید اجازه بازی در این زمینها را بدهد. وزارت ورزش که این همه سال نتوانسته آجر روی آجر بگذارد که هیچ فدراسیون و زیرمجموعه اش سازمان لیگ که به عنوان متولی فوتبال مملکت هستند به خاطر تقویم های بین المللی، به دنبال برگزاری بازیها با هر کیفیتی اند. باشگاهها هم که حاضر نیستند ریالی جهت بهبود وضعیت چمنها هزینه کنند. میلیارد میلیارد هزینه بیخود می کنند اما پول نگهداری و کاشت چمن درجه یک که اندازه قرارداد یک بازیکن است را حاضر به هزینه اش نیستند.
سه: چادرملو مثلا میزبان بود، آنها برای دومین بازی از چهار بازی ابتدای فصل مجبور بودند در تهران میزبانی کنند . آنهم چه ضیافتی ، دیداری که عملا انگار میهمان بودند. واقعا این چه مدل برگزاری بازیهاست؟ اسم این بازیها لیگ برتر است؟
چهار: منطق فوتبال میگوید به هر سرمربی در هر تیمی و با هر تفکری باید زمان داد تا بتواند تیمش را بسازد. اما ذات عجول و نتیجهگرای فوتبال ایران انگار حوصله فرصت دادن به وحیدهاشمیان را ندارد. واقعا حیاکن رهاکن در هفته چهارم چه توجیهی دارد؟ البته که تیم هاشمیان ایراد فنی زیاد دارد و خیلی افق روشنی را تا الان ترسیم نکرده است اما هنوز هفته چهارم است. هفته چهارم است نه چهاردهم، نه بیست و چهارم!
پنج: سرعت انتقال توپ، مهمترین فرق فوتبال ایران با سطح اول فوتبال جهان است. کند کند کند! این روند انتقال توپ از دفاع به حمله در فوتبال ایران است. یعنی بازیکن تا توپ را کنترل کند، بچرخد ، تصمیم بگیرد و آن را پاس بدهد چند ثانیهای زمان میبرد به شرط آنکه زمین چمن یاری کند. همین میشود که فوتبال الاهلی و الهلال در حد کلاس جهانی برگزار میشود و بازی چادرملو و پرسپولیس حال بیننده را بد میکند.
شش: بخش زیادی از تیمهای لیگ مقابل تیمهای مدعی بسته بازی میکنند و پرفشار. چارهای هم ندارند، زورشان نمیرسد و مجبورند توپ را بدهند و فضا را بگیرند تا گل نخورند. چادرملو این کار را به خوبی انجام میدهد، سطح دوندگی تیم اخباری به شدت بالاست و سرعت گامهای آن اجازه نمیدهد هیچ کورسی را بازنده باشند.
هفت: علی علیپور را مهار کنید و اجازه رسیدن توپ را به او ندهید پرسپولیس فلج میشود. قطع ارتباط کانالهای کناری و عمق برای نرسیدن توپ به علیپور با تجمع بازیکن حاصل میشد که اخباری آنها را به خوبی بست. اینجا بود که تعداد موقعیتهای گل پرسپولیس به شدت پایین آمد.
هشت: پرسپولیس اگر گل اول را به تیمی بزند باعث میشود آن تیم بالا بیاید و اینجاست که با وینگرهای سرعتی میتواند ضدحملات خطرناک بزند. در بازی با سپاهان و فولاد این اتفاق افتاد، اما مقابل فجر و چادرملو پرسپولیس مدام سر به دیوار میکوبید.
نه: فوتبال ما در تولید گزارشگر هم به برهوت خورده است. جای خالی گزارشگر درجه یک در فوتبال ایران به شدت به چشم میآید.گزارشگری که بیخودی داد نزند، جو الکی ندهد و روی اعصاب بیننده پیادهروی نکند.
ده: سال گذشته هم نوشتیم پرسپولیس در یک شیب ملایم افت قرار گرفته، بعد از قهرمانی لیگ بیست و سوم با اسمار و رفتن ستارههای تأثیرگذار از این تیم، پرسپولیس روی روند نزولی قدم میزند. بالارفتن سن نسل طلایی پرسپولیس و عدم جایگزینی مناسب نفرات، این تیم را به سمت معمولی شدن سوق داده، روندی که استقلال سالها بعد از قهرمانی با قلعهنویی در سال ۹۲ با آن درگیر است و هنوز کمر راست نکرده است.
گزارش از پیمان خنافری/ پایگاه خبری فوتبالی