ده سال گذشت؛ کاپیتانی که به پرسپولیس جان داد

ده سال گذشت؛ کاپیتانی که به پرسپولیس جان داد

پایگاه خبری فوتبالی- پرسپولیس چپ و راست می‌باخت. این را آنهایی که امروز و دیروز هوادار نشده‌اند خوب به یاد دارند. اوضاع درست شدنی به نظر نمی‌رسید ولی آن روز کاپیتان جان داد. گویی جانش را به پرسپولیس داده باشد.

به گزارش فوتبالی و به نقل از سایت رسمی باشگاه پرسپولیس، این چهارشنبه که بیاید درست ۱۰ سال از آن بامداد سخت و شوک‌آور گذشته است. هنوز هم مرور آن لحظات عرق سردی روی بدن می‌نشاند. پنج‌شنبه دهم مهرماه هم مراسم سالگرد بر سر مزار او در کپورچال برگزار خواهد شد. مثل همیشه ساعت ۱۵ و ۲۴ دقیقه آغاز مراسم برای یک دهه فراغ ۲۴ اَبدی خواهد بود. همه دعوت هستند مثل آن روزی که به خاک سپرده شد. باورکردنی نبود.

و اما مرور آن روزها فقط روایت قصه پر غصه نیست. هنوز از دل این روایت کلی تجربه گرانبها بیرون می‌آید. کاپیتان هنوز حرف برای گفتن دارد، البته اگر بعد از ۱۰ سال چه در زمین فوتبال و رختکن و محل تمرین و چه روی سکوها و در فضای مجازی گوش برای شنیدن باشد.

رفتن کاپیتان ابدی فقط یک خاطره نیست. مرور درس‌ها و تجربه‌هایی است که بعد از آن پشت سر گذاشتیم ولی نمی‌خواهیم به یاد بیاوریم. همان پرسپولیس برانکو قبل از ۹ مهر ۱۳۹۴ چگونه بود و بعد از آن چه شد؟ حلقه مفقوده چه بود که کاپیتان آن را با رفتنش به تیم داد؟

یاد کردن از او در دقیقه ۲۴ هر مسابقه چه فایده‌ای دارد اگر هر بار یک تلنگر به همه ما از تیم گرفته تا کل خانواده بزرگ پرسپولیس نباشد؟

یادمان نرود چپ و راست می‌باختیم. حضور برانکو در آستانه ۶ ماهه شدن بود ولی هنوز به آن ثباتی که می‌خواستیم نرسیده بودیم. بی تردید تغییر محسوس بود ولی کافی نبود و بعد به یک باره بعد از ۹ مهر در ۲۰ بازی پیاپی متحمل هیچ شکستی نشدیم.

از بعد آن روز چه اتفاقی افتاد که ثمره آن ۱۰ جام و عنوان قهرمانی پیاپی و متصل به هم بود و بعد از آن هم ادامه پیدا کرد.

این‌ها داستان و شعر نیست. واقعیت‌هایی است که به دلایل نامعلومی درباره آن صحبت نمی‌شود.

یک بار برانکو ایوانکوویچ در همایشی از معجره‌ای سخن گفت که برای او و پرسپولیس روی سکوها اتفاق افتاد. حتما در روزهای آینده در این باره می‌نویسیم. خیلی چیزها را فراموش کرده‌ایم ولی امروز صحبت از کاپیتان ابدی است.

۹ مهر ۱۳۹۴، زنده یاد هادی نوروزی، کاپیتان ابدی سرخ‌ها جان داد ولی گویی جانش را به پرسپولیس داد.

یک چیزی را در وجود همه ما از همبازیانش تا هواداران تغییر داد. «منم» زدن‌ها ناگهان جای خود را به باهم بودن داد. همه پرسپولیس ناگهان با هم به اتحاد و انسجامی رسید که نمونه‌اش کمتر دیده شده بود.

این اتحاد و انسجام ناگهان بسیاری را عقب راند که خود را در آستانه به بار نشستن برنامه‌ها و نقشه‌های‌شان می‌دیدند. همه این‌ها که باعث عقب‌نشینی دیگران نسبت پرسپولیس می‌شود باز هم می‌تواند اتفاق بیفتد ولی هرکسی باید سهم خودش را ادا نماید. هنوز هم می‌شود به حرف‌های کاپیتان هادی گوش فرا داد.